نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League – یک تِست اِستقامت تلخ

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League – یک تِست اِستقامت تلخ

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League – یک تِست اِستقامت تلخ

توسط : Admin
دسته : نقد

فیلم «لیگ عدالت» ساخته زک اسنایدر نسبت به پروژه‌های قبلی وی مانند «مرد پولادین» و «بتمن در مقابل سوپرمن: طلوع عدالت» پیشرفت چشمگیری داشته است. در حالی که کمپانی «DC» هنوز هم ثابت می‌کند که در مورد فیلم هایشان بدترین دشمنِ پیشرفت شرکت خودش است، اما در این میان «لیگ عدالت» کماکان هم می‌تواند چند قدم در مسیر درست بردارد. لیگ عدالتِ اسنایدر یک افتضاح نیست اما پیشگامانه هم نیست. در عوض، جایی در وسط قرار می‌گیرد، و یک فیلم ابرقهرمانی گاهاً لذت بخش را تداعی می‌کند، اما وقتی شروع به حفاری عمیق‌تر می‌کنید، کمی ناامید کننده‌تر است. در نتیجه این پرسش پیش خواهد آمد که اساساً آیا «لیگ عدالت زک اسنایدر» ارزش انتظار را داشت؟! در ادامه با نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League همراه ما باشید.

سازندگان فیلم همیشه تلاش کرده‌اند تا چشم انداز خلاقانه خود را از اتاق‌های اعضای هیئت مدیره کمپانی‌های هالیوودی عبور دهند. برای مثال: چارلی چاپلین از اکران اصلی و استودیویی فیلم «The Gold Rush» جویندگان طلا (1925) چنان ناامید شده بود که تصمیم گرفت در سال 1942 این کمدی را دوباره اصلاح و اکران کند. در واقع این مبارزات در طول دهه‌ها به طور منظم بین فیلمسازان و کمپانی‌ها رخ داده است، اما به ظاهر نسخه لیگ عدالت زک اسنایدر در ژانر ابرقهرمان این ماجرا را به اوج خود رسانده است. مارول و دی سی به افرادی مانند جیمز گان، جان واتس، و پتی جنکینز کمک‌های شغلی زیادی کرده‌اند، اما برای هر داستانِ موفقیت، نمونه‌ای از درگیری فیلمساز با رئیسان خود نیز وجود دارد.

مصداق پاراگراف بالا این است که: جاس ودون با موفقیتِ آثار کارنامه‌اش پس از یک یادداشت برای مدیران استودیویی، فرنچایز «انتقام جویان» را ترک کرد، دیوید آیر ادعا کرد «جوخه انتحار» در اتاق تدوین از هم پاشیده شده و ادگار رایت نیز «مرد مورچه‌ای» را حتی قبل از شروع فیلمبرداری به دلیل عدم تمایل مارول به یک فیلم تمام عیار ادگار رایتی ترک کرد. بدیهی است که فیلم‌های ابرقهرمانی، با بودجه‌های هنگفت و جذابیت‌های پرفروش خود، کالایی بیش از حد با ارزش تلقی می‌شوند که در اختیار یک بیننده تنها قرار نمی‌گیرد. بنابراین این رویکرد محتاطانه استودیویی باعث می‌شود «لیگ عدالت زک اسنایدر» در این میان یک ناهنجاری باشد.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

این پیش زمینه را گفتم تا به اینجا برسیم که این رستاخیز مجدد فیلمی است که به عنوان یک بلاک‌باستر در گیشه عملکرد مطلوبی نداشته است (چهار سال پیش) و دومین نمایش آن نیز، عاقبت این اثر را به یکی از قُطبی ترین فیلم‌های ابرقهرمانی در تمام دوران‌ها بدل کرده است. فراتر از این پاورقی‌های عجیب و غریب، اما «لیگ عدالت زک اسنایدر» یک مورد بی‌نظیر است که یک استودیوی شناخته شده کتاب‌های مصور چون «DC» کنترل کامل را به فیلمساز خود واگذار می‌کند.

اما بدون تردید لیگ عدالت ساخته زک اسنایدر بهبودهای آشکاری را در برش سینمایی سال 2017 جاس ودون ایجاد می‌کند. این فیلم از نظر موضوعی سازگاری بالاتری دارد و بسیاری از شخصیت‌هایی که در برش 2017 به حاشیه رانده شده بودند، با داستان‌های فرعی خاص خود در این نسخه تقویت شده‌اند. در واقع چشم انداز مورد انتظار اسنایدر برای این فیلم DC بیش از حد طولانی است، اما طرفداران هاردکور آن را سرِ ذوق خواهد آورد. در مجموع، برش اسنایدر ماهیت فرمولی فیلم ودون را زیر و رو می‌کند و باعث می‌شود در واقع دوباره مانند یک فیلم زک اسنایدری احساس شود؛ اثری مُضحک و غالباً و سرگرم‌کننده.

این نسخه قطعاٌ بزرگتر از فیلم اول است، اما آیا این دلیلی بر بهتر بودن است؟ بدون شک نه! علی‌رغم دویدن ماجرا‌های فیلم از این سو به آن سو، آن هم در چهار ساعت سرسام آور، «لیگ عدالت زک اسنایدر» هنوز هم قربانی داستان پردازی عجول، انگیزه‌های نامشخص و شخصیت‌های پرداخت نشده دردناک است.

این فیلم به چند فصل تقسیم شده است؛ اما تصمیم برای ساخت فیلم به این روش عملاً گیج کننده است، زیرا این تفاسیر در عنوان هر بخش هیچ کاری برای ایجاد تِم‌های متمرکز برای هر فصل نمی‌کنند. استفاده از عنوان در یک یا چند بخش فیلم می‌تواند موثر باشد، درست مثل روایتِ برخی از آثار تارانتینو، اما کاربرد آن در اینجا نامعلوم است. شاید این عمل شبیه تلاشی برای بالا بردن نقاط قوت داستان باشد، اما بیشتر شبیه تلاشی است برای متقاعد کردن نقاط قوتی که وجود ندارند. اساساً داستانِ کلی این فیلم تفاوت عمده‌ای با نسخه 2017 نکرده است.

پس از مرگ سوپرمن (هنری کاویل)، بروس وین (بن افلک) شروع به جمع آوری تیمی فوق‌العاده از انسان‌‌های ابرقهرمان می‌کند تا به شکست تهدیدهای آینده بشریت کمک کند. تیم از بروس وین، زن شگفت انگیز (گال گادوت)، فلش (اِزرا میلر)، سایبورگ (ری فیشر) و سرانجام آکوامن (جیسون موموآ) تشکیل شده است. این تیم برای سرنگونی Steppenwolf (کیران هایندز)، نابود کننده جهان، به هم می‌پیوندند. استپن‌ولف موجود شیطانی است که به دنبال تصاحب زمین و نابودی کامل موجودات آن است. با این اوصاف اینجاست که می‌گوییم طرح داستانی «لیگ عدالت» قطعاً بازیافت گسترده‌تر همان فیلم گذشته است که قبلاً هم از آن شنیده‌ایم. بنابراین، همین رویه تکراری در فیلمنامه است که آن را به ضعیف ترین نقطه فیلم تبدیل کرده است.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

یکی از عمده ایراد‌های این فیلم آن است که هیچ یک از شخصیت‌های مکمل چیزی به داستان نمی‌دهند. برای مثال لوئیس لین (ایمی آدامز) در اینجا حتی کاری کمتر از آنچه در فیلم‌های قبلی DCEU انجام داده بود، پیش رویش دارد. کُمیسر گوردون یا لکس لوتر نیز همین رویه را طی می‌کنند و در واقع آن‌ها تنها نام‌هایی هستند که برای سنگینی وزن تیتراژ در چنین اثری وجود دارند. البته وضع شخصیت‌های اصلی نیز بهتر نیست. چرا که ما هیچ نوع بازی خاصی از امثال فلش یا آکوامن نداریم که وابستگی عاطفی به آن‌ها ایجاد کند.

اضافه شدن دارک‌ساید و مارشن مَن‌هانتر نیز از شِلخته‌ترین نمونه‌های معرفی شخصیت است که من تا به حال دیده‌ام. اولی به عنوان پاسخ DC به تانوس مارول شناخته می‌شود، اما زمان نمایش او بسیار محدود است و نبردهای چند ثانیه‌ای او نیز به قدری ناخوشایند است که احساس ماندگاری در بیننده ایجاد نمی‌کند. مقدمه حضور Martian Manhunter نیز چنان آشکارا مصداق یک افتضاح معرفی شخصیت است، که احساس می‌شود اسنایدر پس از انجام تمام مراحل، این ایده به ذهنش آمده است. هر دو شخصیت در اوایل فیلم ظاهر می‌شوند و این نشان می‌دهد که می‌توانند در اوج فیلم نقش‌های اصلی را بازی کنند. اما این واقعیت که هیچکدام از آنها تا پایان فیلم ظاهر نمی‌شوند، این احساس را تأیید می‌کند که آن‌ها فقط برای فریب طرفداران هاردکور DC در کار حاضر بوده‌اند.

همچنین شخصاً امیدوار بودم که Snyder Cut استپن‌ولف شرور را به یک عنصر ارزشمند تبدیل کند، اما اکنون بهتر است این انتظارات را سریعاً کاهش دهم. در حالی که این نسخه جدید از فیلم انگیزه‌های او را گسترش می‌دهد و باعث می‌شود که او بیشتر شبیه یک شخصیت واقعی باشد، اما وقتی همه چیز گفته و انجام می‌شود، او هنوز هم یک شخصیت عادی است، یک هیولای معمولی CGI که می‌خواهد دنیا را به بردگی بکشد و همین. تنها جنبه جالب توجه شخصیت او بردگی آشکار وی است، عنصری که تقریباً به طور کامل از نسخه ودون برداشته شده بود، اما با وجود اجرای خوب Ciaran Hinds، او هنوز هم یک شرور پایین رده است.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

از طرفی بتمن و سوپرمن هم هنوز همان مشکلاتی را دارند که در «Batman V Superman: Dawn of Justice» داشتند. ما جهنم تاریک زیادی از بتمن و سوپرمن دیده‌ایم اما آیا واقعاً آن‌ها را می‌شناسیم؟ کلارک کنت و بروس وین به جای شخصیت‌های کاملاً پیشرفته در فیلم‌های خود، بیشتر به عنوان اکشن فیگور عمل می‌کردند، چهره‌هایی که بیننده در تمام طول فیلم به عظمت ابعاد بدنی آن‌ها توجه می‌کند و البته متحیر می‌شود. شاید نزدیکترین شخصیتی که سعی می‌کنیم با او ارتباط برقرار کنیم، سایبورگ باشد. او شخصیت جالبی است که با شیاطین درونی خودش می‌جنگد و در عین حال سعی در رمزگشایی از اتفاقات در دنیای واقعی دارد.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

مشکل شخصیت پردازی با صحنه‌ها و اتفاقات فوری فوتی چون لیگ عدالت حل شدنی نیست. راحت ترین راه حل برای این مشکل، کار با شخصیت‌ها و صرف زمان بیشتر در آثار مربوط به خودشان است. ما برای درک شرایط فیلم لیگ عدالت به یک فیلم مستقلِ مربوط به بتمن، سپس مسابقه بین او و سوپرمن، سپس فیلم‌های مستقل برای فلش و آکوامن و البته زن شگفت انگیز نیاز داشتیم، تا اینکه در نهایت به لیگ عدالت برسیم. در عوض، ما اینجا هستیم و DC از آن زمان سعی در کنترل آسیب‌ها با یک فیلم دارد. البته این طراحی شخصیت با وجود این که بسیار شلوغ و کسل‌کننده است؛ در واقع برای طرفداران نسخه زک اسنایدر به نوعی چشمگیر است.

اما شرایط فنی فیلم نیز تمام و کمال عالی نیست. جلوه‌های تصویری آثار DCEU هرگز به شدت مورد پسند نبوده است؛ حتی فیلم‌های بهتر این جهان سینمایی مانند Wonder Woman نیز از مات و مبهم بودن CGI رنج برده‌اند و مطمئناً اکران سینمایی Justice League بدترین مجرم در این لیست بوده است. بنابراین، متاسفانه Snyder Cut نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور کلی اکثر افِکت‌های حفظ شده از فیلم 2017 اساساً دست نخورده‌اند و اگرچه 70 میلیون دلار برای جمع آوری Snyder Cut هزینه شده است، اما هیچ شرکتی وجود ندارد که بتواند 2650 شات جلوه‌های ویژه جدید را در مدت زمان فقط شش ماه تولید کند و به نظر جالب توجه برسد.

 

بنابراین، طرفداران باید بدانند که Snyder Cut کار سازشی انجام داده است، و محصول نهایی به نسبت خوب اما با ایراد صیقل خورده است. هرچند که خیلی راحت می‌توان گفت که دیگر اَنگ بدنامی CGI مربوط به سبیل هنری کاویل وجود ندارد، اما عناصر صفحه سبز اغلب به شدت با بازیگران فیزیکی درگیر می‌شوند و این امر کاملاً دردناک است. از طرفی یکی از مزایای تئوریک انتشار اسنایدر کات در HBO Max این بود که اسنایدر قانون برادران وارنر که تمایل به انتشار یک فیلم PG-13 در سینماها داشتند را رعایت نمی‌کند. بنابراین، این نسخه جدید از فیلم با درجه R فضای بالغ تری برای نمایش خشونت است.

از منظر خشونت، پاشیدن خون به بسیاری از اکشن‌ها اضافه شده است، به خصوص یک نسخه نسبتاً ناراحت کننده بازسازی شده از سکانس آغازین که در آن گال گادوت با تیمی از تروریست‌ها می‌جنگد، که اکنون رگه‌های خون را بر روی دیوارها می‌توان دید. اما به طور کلی حرف از درجه R بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است. چرا که اساساً این فیلم می‌تواند PG-13 باشد و هیچ چیز معناداری را از دست ندهد.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

همچنین از طرفی قابل ستایش است که برادران وارنر و HBO Max به اسنایدر آزادی انتشار نسخه چهار ساعته تایتانیک‌وار از داستان خود را دادند، اما در مورد خویشتن داری نیز نکته‌هایی وجود دارد که باید گفته شود، مخصوصاً برای یک فیلمساز به اندازه خود اسنایدر که خودخواه است. در نتیجه نسخه اسنایدر مطمئناً یک کار طولانی مدت است، بنابراین، اسنایدر کات شامل حداقل چند مونتاژ طولانی مدت از حرکات آهسته و موسیقی است، که اگر در یک نشست درجا مشاهده شود، در نهایت احساس یک شعار بلند و خسته‌کننده را می‌دهد. هرچند طرفدارانی که تحت تأثیر فیلم 2017 قرار نگرفته‌اند، باید کاملاً دلخوش از نسخه اسنایدر باشند، زیرا این اثر تمایل آشکاری دارد که دقیقاً همان چیزی را که می‌خواهند به آنها بدهد.

یکی از برجسته ترین و پایدارترین موضوعات در مورد فیلم‌های Zack Snyder لحن آن‌ها است. این کارگردان نمی‌داند که چگونه یک روحیه ثابت ایجاد کند یا چگونه عناصر کمدی را به فیلمش تزریق کند. این از همان اوایل Snyder Cut مشخص است، به ویژه صحنه‌ای که Wonder Woman به شکل قهرمانانه تعدادی از تروریست‌ها را به دیوارهای جلوی گروهی از دانش آموزان می‌زند. همچنین آن تصادف پیش پای فلش نیز مصداق بارز این فرم آشفته زک اسنایدری در بخش اکشن است. بنابراین این ایراد همچنان باقی مانده است که اسنایدر فیلمسازی است که کماکان درک کمی از لحن دارد. اگر طرفدار اسنایدر نیستید، سیستم نمایشی او شما را آزار خواهد داد.

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

البته ذکر یک نکته پیرامون پایان فیلم زک اسنایدر خارج از لطف نیست. اسنایدر در خاتمه فیلمش ما را به منظره پسا آخرالزمانی برمی‌گرداند که برای اولین بار در «بتمن علیه سوپرمن» مورد توجه قرار گرفته بود. در این صحنه‌های جالب ما به عنوان بیننده نگاهی گذرا به جدول زمانی می‌اندازیم که در آن سوپرمن (هنری کاویل) سرکش شده است. بنابراین بتمن در راس تیمی از قهرمانان بازمانده قرار دارد و متزلزل بودن اوضاع، باعث آتش بس موقت بین بروس وین با دشمن خود جوکر (جارد لتو) گشته است.

در همین سکانس تغییر چشمگیر زمان و تبادل نظر تلخ بین بتمن و جوکر چنان نیرو آور است که فیلم به طور خلاصه جرقه‌ای از اختراع پیدا می‌کند. این سکانس خود نماینده فیلمی است که ترجیح می‌دهم آن را تماشا کنم، و با توجه به اینکه اسنایدر هر چند وقت یکبار به این دیدگاه آخرالزمانی برمی‌گردد، تصور می‌کنم این دیدگاه فیلمی است که دوست دارد آن را بسازد. اما افسوس که این صحنه صرفاً یک کابوس بود.

در پایان باید گفت: اِی کاش اسنایدر وقت اضافی و 70 میلیون دلار اضافی‌تر (به اضافه بودجه اصلی 300 میلیون دلاری) را صرف ایده ناب تری می‌کرد تا انگیزه‌های مهم را سر شوق آورد. البته بدون شک نسخه زک اسنایدر به طرز تحسین برانگیزی در ایده پردازی بلندپروازانه است، اما آنچه مورد قضاوت قرار می‌گیرد آن چیزی است که در زمین بازی به اجرا و عینیت در می‌آید. بنابراین لیگ عدالت زک اسنایدر بدون شک فضیلت‌های زیبایی شناسی خود را دارد، اما این زیبایی ظاهری خرابی نسبی محتوا را جبران نمی‌کند.

یادداشت مهمان: یک فیلم مهم، چه دوستش داشته باشیم چه نه

فیلم زک اسنایدر فارغ از هر گونه نقدی که بدان وارد است، یک فیلم مهم است، خیلی مهم؛ چرا که طرفداران باعث انتشار آن شدند و استودیوی غولی چون برادران وارنر را وادار کردند که این کار را علی رغم میل باطنی‌اش انجام دهد. انتشار نسخه زک اسنایدر برگ مهمی در تاریخ هالیوود است و آغازگر راهی است که شاید در آینده مثل و مانند آن را زیاد ببینیم. چه بسا فیلم‌هایی از گذشته‌های دور هم مجددا عرضه شوند و این بار شاهد «نسخه کارگردان» باشیم.

هالیوود با تمام زرق و برقی که دارد و اسامی بلندبالایی از کارگردانان شهیر و حرفه‌ای که در آن موج می‌زند در نهایت یک مارکت است؛ مارکتی که کارگردانان در آن نقش فروشندگان را دارند و نه سرمایه‌گذاران اصلی. به همین دلیل هم کارگردانان حاذق و مطرحی چون جیم جارموش و یا دیوید لینچ و… در هالیوود چندان دیده نمی‌شوند، آنها حتی اگر آثار شبه بلاک باستری هم بسازند (که نمی‌سازند) قرار نیست آطور که بقیه دیده می‌شوند به چشم بیایند. استودیوها دنبال پول هستند و می‌دانند که پولسازی چگونه است. حتی استودیویی چون والت دیزنی که از بیرون بسیار «فان» به نظر می‌رسد، سرانی دارد که خط مشی تمامی آثار را تعیین می‌کنند. کارگردانان با سران استودیوها می‌جنگند تا بتوانند آثار خودشان را عرضه کنند و دیدگاهشان را در فیلم عینا پیاده کنند، کاری که معمولا در آن ناموفق هستند و زک اسنایدر توانسته در این فیلم برای اولین بار پیروز جنگ باشد: آنهم با کمک هواداران دو آتشه.

شاید تا امروز فیلم‌های DC در سینما نتوانسته‌اند آنچنان که باید جذاب باشند اما در اینکه کاراکترهایی چون بتمن و سوپرمن و دیگر ابرقهرمانان این دنیای تاریک و جذاب هواداران بسیاری دارند شکی نیست. این هواداران در برابر فن‌های مارول هستند و رقابت شدیدی بین‌شان در جریان است (عده‌ای هم هستند که مثل بنده با هر دو جناح حال می‌کنند). رقابت هواداران دی سی و مارول در مدیوم‌های مختلف برندگان متفاوتی دارد اما بی‌شک تا به امروز در مدیوم سینما، مارول پیروز بوده است. فیلم زک اسنایدر اما نشان می‌دهد که پی‌ریزی او برای آينده دنیای سینمایی DC (که عجولانه ساخته شده بود و نیاز داشت آجرهایش از نو گذاشته شود) می‌توانست منجر به موفقیت بزرگی برای این آثار شود.

زک اسنایدر و جهان تیره و تاریکی که از دنیای DC ساخته متفاوت با هرگونه آثار ابر قهرمانی بود، دیدگاه او مانند بسیاری از داستان‌های این انتشارات، تاریک و بی‌رحمانه بوده و ابایی ندارد که ابرقهرمانان را بکشد و قاعده بازی را عوض کند. فیلم‌های DC تا زمان ساخته شدن جاستیس لیگ یک روند عجولانه را طی کرده بودند تا از مارول عقب نمانند (اساسا معتقدم ساخته شدن جاستیس لیگ به این زودی کاری بس اشتباه بود) و زک اسنایدر قصد داشت این عجله را به طرز زیبایی ادامه دهد.

او عقلش رسیده که باید چطور قصه را پیش ببرد و یک شخصیت منفی فرعی را به عنوان آنتاگونیست اصلی یک فیلم جاستیس لیگ رو نکند، دارکساید را نشانمان می‌دهد و ابهت او را به تصویر می‌کشد. زک اسنایدر کسی است که با جلوه‌های بصری فیلمسازی می‌کند و نه با دیالوگ، او توانسته با نمایش تصاویر با کوچکترین دیالوگ قصه خودش را پیش ببرد و شادی و غم و ترس را نشان بدهد. زک اسنایدر کارگردان قابلی در خلق صحنه‌های پر زرق و برق است و با بودجه محدود و فشارهای زیادی که رویش بوده، این فیلم را عرضه کرده و بی‌شک اگر این موارد نبود، نقص‌های فیلم نیز به شدت کمتر بود.

متاسفانه بعید به نظر می‌رسد برادران وارنر قصد ادامه اسنایدرورس (دنیای فیلم‌های زک اسنایدر از دی سی) را داشته باشند اما لااقل ما هواداران توانستیم پس از سالها جنگ و تلاش و امضا کردن‌ طومارهای گوناگون، چشممان به اثری بیفتد که شایسته‌تر از بنجلی بود که سالها پیش به عنوان فیلم کلکسیونی از ابرقهرمانان DC به ما خورانده شده بود.

آرش پارساپور - vigiato

مطالب مرتبط
video image

توسط Admin

0

نقد و بررسی سریال جنگیر the exorcist نقاط ضعف جریان سیاسی و توطئه‌چینی‌های نامناسب

ادامه مطلب
video image

توسط Admin

0

 نقد فیلم Jolt (جولت 2021) ؛ از شوکه کردن خود تا عصیان برای عاشق شدن در نوشتار نقد

ادامه مطلب